نهمهه گشتم شد این نقلان مهم گر نباشد درد زه بر مادرم من درین زندان میان آذرم مادر طبعم ز درد مرگ خویش میکند ره تا رهد بره ز میش تا … متن کامل شعر را ببینید ... مولوی مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۳ - عشق جالینوس برین حیات دنیا بود کی هنر او همینجا بکار میآید هنری نورزیده است کی در آن بازار بکار آید آنجا خود را به عوام یکسان میبیند … او سپس سوی شکم لطف رویش سوی مصدر میکند او مقر در پشت مادر میکند که اگر بیرون فتم زین شهر و کام ای عجب بینم بدیده این مقام یا دری بودی در آن …